کلید ورود به بهشت نماز است



برچسب‌ها:
[ دو شنبه 23 ارديبهشت 1397برچسب:, ] [ 13:49 ] [ سید هادی بهادری ]
[ ]

ترجمه اذان و اقامه

 

ترجمه اذان و اقامه :

 

اللّه اکبر: یعنی خدای تعالی بزرگتر است .

 اشهدان لا اله الا اللّه : یعنی شهادت می دهم که کسی جز اللّه سزاوار پرستش نیست .

اشـهـدان مـحـمـدا رسول اللّه : یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبداللّه (ص ) پیغمبر وفرستاده خداست .

اشـهد ان علیا امیر المؤمنین و لی اللّه : یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلا و السلام امیر مؤمنان و ولی خدا بر همه خلق است .

حی علی الصلا: یعنی بشتاب برای نماز.

حی علی الفلاح : یعنی بشتاب برای رستگاری .

حی علی خیر العمل : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است .

قد قامت الصلا: یعنی بتحقیق نماز برپاشد.

لا اله الا اللّه : یعنی کسی جز اللّه سزاوار پرستش نیست .

مـساله۴۶۸ ـ بین جمله های اذان و اقامه باید خیلی فاصله نشود , و اگر بین آنها بیشتر ازمعمول فاصله بیندازد , باید دوباره آن را از سر بگیرد.

مساله ۴۶۹ ـ در همه مواردی که نمازگزار دو نماز را که یک وقت مشترک دارند پشت سر هم می خواند اگر برای نماز اول اذان گفته باشد , اذان برای نماز بعدی ساقط است .

مـسـاله ۴۷٠ ـ اگر برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند , کسی که با آن جماعت نماز می خواند , نبایدبرای نماز خود اذان و اقامه بگوید.

مـسـالـه ۴۷۱ ـ اذان و اقـامه باید به عربی صحیح گفته شود , پس اگر به عربی غلط بگوید , یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید , یامثلا ترجمه آن را به فارسی بگوید , صحیح نیست .

مـسـالـه ۴۷۲ ـ اذان و اقـامه باید بعداز داخل شدن وقت نماز گفته شود , و اگر عمدا یا از روی فـرامـوشی پیش از وقت بگوید باطل است , مگر در صورتی که اگر وقت در میان نماز داخل شود حکم به صحت آن نماز می شود که در مساله (۳۹۵) بیان آن گذشت .

منبع مطالب www.makarem.ir



برچسب‌ها:
[ سه شنبه 25 ارديبهشت 1397برچسب:Www,makarem,ir, ] [ 21:24 ] [ سید هادی بهادری ]
[ ]

تاثیرات پزشکی نماز

تأثير نماز بر بيماري هاي اضطرابي

 

الا بذكر الله تطمئن القلوب  (قرآن مجيد)

« اضطراب » بيماري شايع قرن اتم و كهكشان است ، پيشرفت سريع و پيچيده تمدن و در عين حال بي توجهي به ارزش هاي مذهبي و خانوادگي هر روز بيش از پيش براي افراد و اجتماع اضطراب هاي جديد بوجود مي آورد . (1)

 

از نظر روانپزشكان، اضطراب با يك احساس منتشر و مبهم دلواپسي كه اغلب ناخوشايند و بدون دليل است مشخص مي شود كه معمولاً با يك يا چند مشكل جسمي همراه مي گردد .

از جمله شخص ممكن است علامت هاي جسمي چون احساس طپش قلب ، تنگي نفس و درد قفسه سينه ، خالي شدن سردل ، تعريق ، سردرد ، تكرر ادرار ، اسهال ، گزگز دست و پاها ، لرزش و … را نيز به همراه داشته باشد .

اضطراب ، گاهي به شكل طبيعي در اشخاص سالم بروز مي كند و گاهي به صورت بيمارگونه و دائمي در مي آيد كه نياز به درمان و مراقبت پزشكي دارد . با اينكه دلايل علمي مختلفي از ديدگاههاي مختلف به عنوان دلايل بروز اضطراب و تشديد آن ارائه شده است اما همچنان دور شدن از ايمان مذهبي بعنوان يك عامل عميق در بروز اضطراب نقش غير قابل انكاري دارد (2) و به اين ترتيب نقش پيشگيري كننده و حتي درمانگر مذهب در مورد اضطراب قابل بررسي است .

آرامش حاكم بر روح و روان و در نتيجه آن جسم اشخاص مذهبي ، در مقايسه با آشفتگي رواني و جسمي و اضطراب لامذهب ها از دير باز مورد توجه پزشكان بوده است .

 

به اين ترتيب در بعد پيشگيري از اضطراب و براي آرامش دائمي جسم و روان «نماز» نقش خارق العاده اي را ايفا مي كند . از طرفي در بعد درمان بيماران مبتلا به اضطراب ، امروز علاوه بر درمان هاي دارويي ، از روش هاي چون آموزش انبساط آرامش عضلاني و همچنين تلقين بوسيله هيپنوتيزم نيز استفاده مي شود (3) كه ما در مورد انبساط عضلاني ناشي از نماز در نكته چهارم از اين مجموعه مقالات ، سخن گفته ايم و درباره تلقين هاي سازنده ناشي از نماز نيز در آينده سخن خواهيم گفت .

 

تنها در مورد اضطراب ، بد نيست به اين نكته اشاره كنيم كه شخص نمازگزار با ايمان به قدرت لا يتناهي پروردگاري كه در مقابلش كرنش مي كند ، خود را در مقابل هر عاملي كه قصد به خطر انداختن و ترساندن (و در نتيجه مضطرب ساختن) او را داشته باشد ايمن مي يابد و ضمن تكرار باور اعتقادي خود طي نمازهايي پنجگانه يوميه اين ايمني همه جانبه را ، به روان خود تلقين مي كند و سرانجام آرامش عميق را در وجود خود ملكه مي سازد.

 

در راستاي اين موضوع تحقيقات علمي در برخي كشورهاي مسلمان نشان مي دهد كه بيماران مضطربي كه در كنار درمانهاي رايج ضد اضطراب ، به خواندن نماز و قرآن و حتي احاديث نبوي تحريك شده اند (4) از درجه درمان به مراتب بالاتري نسبت به سايرين برخوردار بوده اند .

 

منبع مطالب migna.ir



برچسب‌ها:
[ سه شنبه 25 ارديبهشت 1397برچسب:Www,migna,ir, ] [ 19:48 ] [ سید هادی بهادری ]
[ ]

آهسته خواندن نماز

علت آهسته خواندن نماز ظهر و عصر   

  

 

بسیاری از دستورات خداوند و فرستادگان ایشان، تنها بدین دلیل می باشند که میزان فرمانبرداری بندگان، با آن سنجیده شود و این خود به تنهایی، دلیل مناسبی بوده و نیاز به وجود دلیل دیگری در لزوم اجرای این دستورات نیست. به عنوان نمونه، وقتی طالوت، هنگام رفتن به جنگ، به سپاهیان خود عرضه داشت که خداوند می خواهد شما را با نهر آبی امتحان نماید و هر که بیش از یک کف دست، از آب آن نهر بنوشد، نباید در سپاه من باشد، نباید لزوما به دنبال دلیل صدور چنین فرمانی از جانب خداوند رفت، چون شناسایی فرمانبرداران از نافرمانان، خود دلیلی کافی و قانع کننده برای این امر می باشد. البته این بدان معنی نیست که برای دستورات خداوند، هیچ دلیل دیگری غیر از آزمایش بندگان وجود ندارد، بلکه بسیاری از این فرامین، دارای فوائد ارزشمند دیگری نیز می باشند که در رشد و تعالی جامعه بشری نقش مهمی ایفا می نمایند و آنچه بیان شد، تنها برای تأکید این مطلب بوده که اگر به ظاهر هم، دلیلی برای دستوری از دستورات خداوند نیافتیم، نباید نسبت به آن بی اهمیت باشیم، هرچند، جستجو در این زمینه و پی بردن به برخی دلایل عبادات نیز امری پسندیده بوده و منافاتی با تسلیم کامل در مقابل اوامر الاهی ندارد.

 

 

بعد از ذکر مقدمه فوق، در اینجا علیرغم وجود دلایل متعدد برای آهسته خواندن نماز ظهر و عصر، به سه دلیل بسنده می کنیم.← آهسته خواندن نماز در روایات

در زمینهٔ آهسته خواندن قرائت در نماز ظهر و عصر و بلند خواندن آن در نماز صبح و مغرب و عشاء، روایتی وجود دارد که متن کامل آن را به استحضار می رسانیم:فضل بن شاذان از امام رضا)علیه السلام) نقل می نماید که ایشان در بیان دلیل بلند خواندن قرائت در برخی نمازها و کوتاه خواندن آن در برخی دیگر، فرمودند: نمازهایی که بلند خوانده می شود، هنگامی است که هوا تاریک می باشد، بنابر این، لازم است که صدا را در نماز بلند نمود، تا هر شخصی که از آن حوالی عبور می نماید، متوجه برقراری نماز جماعت گردد و اگر می خواهد با آنها نماز بخواند، به ایشان بپیوندد، چون بدینوسیله، حتی اگر به دلیل تاریکی، نمازگزاران را مشاهده ننماید، با شنیدن صدای آنها به برقراری نماز جماعت پی خواهد برد و در نمازهایی که بلند خوانده نمی شود، به دلیل روشنایی روز، این ضرورت وجود نداشته و بدون این که صدایی شنیده شود، می توان محل برقراری نماز را پیدا نمود 

شاید با دقت در این روایت، پرسش های دیگری مطرح شود که با در نظر گرفتن وضعیت کنونی، که با وجود نعمت برق، شب و روز، تفاوت چندانی در روشنایی ندارند، دیگر نباید به بلند یا کوتاه بودن صدایمان در نمازهای مختلف، اهمیت چندانی بدهیم، یا این که، ظاهر این روایت در نماز جماعت است و می توان در نماز فرادی که ارتباط با دیگران ندارد، حتی نماز مغرب و عشا را کوتاه خواند و یا این که در روز نیز که هوا روشن است، باید برای راهنمایی نابینایان، نماز ظهر و عصر را بلند بخوانیم و...در پاسخ باید گفت که چنین تفکیکی، باید همانند سابق ادامه یابد، چون اولا، ما مطمئن نیستیم که دلیل ارائه شده در روایت، دلیل منحصر به فرد چنین تفکیکی است که با از بین رفتن این دلیل، مدلول آن نیز از بین خواهد رفت، بلکه ممکن است دلایل دیگری نیز در این مورد وجود داشته باشد که ما از آنها اطلاعی نداشته باشیم [۳] ، و ثانیا، در برخی مناطق و بعضی اوقات، هنوز نیز می توان همین استفاده را از بلند خواندن نماز نمود. بنابر این سزاوار است؛ همان گونه که در ابتدای پاسخ بیان شد، جهت فرمانبرداری از دستورات خداوند و عمل به سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، همواره این شیوه را حفظ نماییم.روایات دیگری نیز وجود دارد که دلایل دیگری را در این زمینه ارائه می نماید، از جمله اینکه هنگام معراج پیامبر(صلی الله علیه وآله)، فرشتگان در برخی نمازها به ایشان اقتدا نمودند و خداوند برای این که برتری این نمازها را بر نمازهای دیگر اعلام نماید، دستور فرمود که این نمازها را بلند بخوانند

← تسلیم در مقابل اوامر الاهی

در نهایت، مجددا تأکید می نماییم که دلیل اصلی چنین اموری، تسلیم در مقابل اوامر الاهی می باشد و گرنه می توان در مورد وظایف اسلامی، این گونه پرسش ها را فراوان مطرح نمود، مثلا چرا در تمام نمازها قرائت سورۀ حمد در ابتدا لازم است، اما اختیار سوره بعد از حمد با خود نمازگزار است؟، چرا در نماز نباید روی خود را برگردانیم؟، چرا مأمومان در نماز جماعت، حمد و سوره را نخوانده و باقی موارد را می خوانند؟ و....← پیروی از سنت پیامبر

دلیل اصلی در این گونه امور (در صورتی که در قرآن به آن تصریح نشده باشد( سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) است، چون افعال آن حضرت بدین کیفیت بوده و خداوند نیز ایشان را به عنوان اسوه و راهنمای ما قرار داده و پیامبر فرمود: همان گونه که من نماز می‌گزارم، نماز بخوانید، از این رو ما نیز باید همانند ایشان رفتار نماییم و مثل ایشان نماز بخوانیم.

منبع مطالب www.pasokhgoo.ir



برچسب‌ها:
[ جمعه 24 ارديبهشت 1397برچسب:Www,pasokhgoo,ir, ] [ 10:27 ] [ سید هادی بهادری ]
[ ]

انواع نماز

نمازهاى واجب 

نماز بهترین اعمال دینى است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهاى دیگر هم قبول مى شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمى شود. و همانطور كه اگر انسان در هر شبانه روز پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند چرك در بدنش نمى ماند، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك مى كنند. و سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسى كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسى است كه نماز نمى خواند. پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «كسى كه به نماز اهمیّت ندهد و آن را سبك شمارد سزاوار عذاب آخرت است»

روزى حضرت در مسجد تشریف داشتند مردى وارد و مشغول نماز شد و ركوع و سجودش را كاملاً بجا نیاورد، حضرت فرمودند: «اگر این مرد در حالى كه نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است»

پس انسـان بایـد مواظب باشد كه به عجله و شتابـزدگى نمـاز نخوانـد و در حال نماز به یاد خدا باشـد و متـوجـه باشد با چـه كسـى سخـن مى گویـد و خـود را در مقـابل عظـمت و بـزرگى خداونـد عالـم بسیـار پست و ناچیز ببیند و اگر انسان در موقـع نماز كاملاً به این مطلب توجه كند، از خود بى خبر مى شود، چنانچه درحـال نماز تیر را از پاى مبارك امیرالمؤمنین (علیه السلام) بیرون كشیدند و آن حضرت متوجه نشدند و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانى كه مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، كبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسكرات و ندادن خمس و زكات و بلكه هر معصیتى را ترك كند. و همچنین سزاوار است كارهایى كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نیاورد، مثلاً در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نایستد، و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند و نیز كارهایى كه ثواب نماز را زیاد مى كند بجا آورد، مثلاً انگشترى عقیق بدست كند و لباس پاكیزه بپوشد و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نماید

نمازهاى واجب

شش نوع نماز واجب وجود دارد:

۱.نمازهاى یومیّه ۲.  نماز آیات ۳.  نماز میّت ۴.  نماز طواف واجب خانه كعبه (مانند نماز طواف در عمره تمتّع و عمره مفرده، و نماز طواف در حجّ تمتّع و نماز طواف نساء) ۵. نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است، و همین طور مادر بنابر احتیاط واجب. ۶.  نمازى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى شود.

نمازهای واجب یومیه

نمازهاى واجب یومیّه پنج است: ظهر و عصر; هركدام چهار ركعت. مغرب، سه ركعت. عشا، چهار ركعت صبح، دو ركعت. در سفر باید نمازهاى چهار ركعتى را با شرائطى كه گفته مى شود دو ركعت خواند.

وقت نماز ظهر و عصر

اگر چوب یا چیزى مانند آن را، راست در زمین هموار فرو برند صبح كه خورشید بیرون مى آید سایه آن به طرف مغرب مى افتد و هرچه آفتاب بالا مى آید این سایه كم مى شود و در شهرهاى ما در اوّل ظهر شرعى به آخرین درجه كمى مى رسد و ظهر كه گذشت سایه آن به طرف مشرق برمى گردد و هرچه خورشید رو به مغرب مى رود، سایه زیادتر مى شود. بنابراین وقتى سایه به آخرین درجه كمى رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشت، معلوم مى شود ظهر شرعى شده است. ولى در بعضى شهرها مثل مكّه كه گاهى موقع ظهر سایه به كلّى از بین مى رود بعد از آنكه سایه دوباره پیدا شد، معلوم مى شود ظهر شده است. چوب یا چیز دیگرى را كه براى معیّن كردن ظهر به زمین فرو مى برند شاخص گویند. نماز ظهر و عصر هركدام وقت مخصوص و مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر است تا وقتى كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد كه اگر كسى تا این موقع نماز ظهر را نخوانده، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و مابین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترك نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر كسى در این وقت اشتباهاً نماز ظهر یا عصر را به جاى دیگرى بخواند، نمازش صحیح است. اگر پیش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بین نماز بفهمد اشتباه كرده است، چنانچه در وقت مشترك باشد، باید نیّت را به نماز ظهر برگرداند یعنى نیّت كند كه آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مى خوانم همه نماز ظهر باشد و بعد از آنكه نماز را تمام كرد، نماز عصر را بخواند. و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد به احتیاط واجب نیّت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند، و دوباره آن را بخواند. نماز جمعه دو ركعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر مى شود و در زمان حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام معصوم (علیه السلام) و نائب خاصّ او واجب عینى است امّا در زمان غیبت كبرى واجب تخییرى است یعنى میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیّر است ولى در زمانى كه حكومت عدل اسلامى باشد و نماز جمعه اقامه شود بهتر آن است كه نماز جمعه خوانده شود. احتیاط واجب آن است كه نماز جمعه را از موقعى كه عرفاً اوّل ظهر مى گویند تأخیر نیاندازند و اگر از اوائل ظهر تأخیر افتاد به جاى نماز جمعه نماز ظهر بخوانند. همانطور كه بیان شده است براى هریك از نمازهاى ظهر و عصر، و مغرب و عشا یك وقت مخصوص وجود دارد، كه اگر مكلّف عمداً نماز عصر را در وقت مخصوص ظهر یا نماز عشا را عمداً در وقت مخصوص مغرب بخواند نمازش باطل است. امّا اگر بخواهد نماز دیگرى مانند قضاء نماز صبح یا غیر آن را در وقت مخصوص ظهر یا مغرب بخواند نمازش صحیح است.

وقت نماز مغرب و عشاء

مغرب موقعى است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پیدا مى شود از بالاى سر انسان بگذرد. نماز مغرب و عشا هركدام وقت مخصوص و مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز مغرب از اوّل مغرب است تا وقتى كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد بنابراین اگر كسى مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهواً در این وقت بخواند نمازش باطل است. و وقت مخصوص نماز عشا موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد كه اگر كسى تا این موقع نماز مغرب را عمداً نخوانده باشد باید اوّل نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا وقت مشترك نماز مغرب وعشا است كه اگر كسى در اینوقت اشتباهاً نمازعشا را پیش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود نمازش صحیح است و باید نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد. وقت مخصوص و مشترك كه معنى آن در مسأله پیش گفته شد براى اشخاص فرق مى كند مثلاً اگر به اندازه خواندن دو ركعت نماز از اوّل ظهر بگذرد وقت مخصوص نماز ظهر كسى كه مسافر است تمام شده و داخل وقت مشترك مى شود، و براى كسى كه مسافر نیست باید به اندازه خواندن چهار ركعت از اوّل ظهر بگذرد. اگر پیش از خواندن نماز مغرب سهواً مشغول نماز عشا شود و در بین نماز بفهمد كه اشتباه كرده است چنانچه تمام آنچه را خوانده یا مقدارى از آن را در وقت مشترك خوانده و به ركوع ركعت چهارم نرفته است باید نیّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عشا را بخواند و چنانچه در وقت مختص مغرب بفهمد اشتباه كرده بنابر احتیاط واجب نمازش باطل است و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته باید نماز عشا را تمام كند بعد نماز مغرب را بخواند. آخر وقت نماز عشا نصف شب است، و احتیاط واجب آن است كه براى نماز مغرب و عشا و مانند اینها شب را از اوّل غروب تا اذان صبح حساب كرد، و براى نماز شب و مانند آن تا اوّل آفتاب حساب كرد(۱). اگر به واسطه عذرى نماز مغرب یا نماز عشا را تا نصف شب نخواند بنابر احتیاط واجب باید تا قبل از اذان صبح بدون اینكه نیّت ادا و قضا كند بجا آورد.

وقت نماز صبح

نزدیك اذان صبح از طرف مشرق، سفیده اى رو به بالا حركت مى كند كه آن را فجر اوّل گویند وقتى كه آن سفیده در طرف مشرق و افق پهن و گسترده مى شود آن را فجر دوّم گویند كه اوّل وقت نماز صبح است و آخر وقت نماز صبح موقعى است كه آفتاب بیرون مى آید.

نماز آیات

نماز آیات به واسطه چهار چیز واجب مى شود: اول : گرفتن خورشید، دوم : گرفتن ماه ، اگر چه مقدار كمى از خورشید و ماه گرفته شود و كسى هم از آن نترسد. سوم : زلزله اگر چه كسى هم نترسد. چهارم : رعد و برق و بادهاى سیاه و سرخ و مانند اینها، در صورتى كه بیشتر مردم بترسند. نماز آیات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد. دستور آن نیز این است كه انسان بعد از نیت تكبیر بگوید و یك حمد و یك سوره تمام بخواند و به ركوع برود و سر از ركوع بردارد و دوباره یك حمد و یك سوره بخواند. باز به ركوع برود تا پنج مرتبه ، بعد از بلند شدن از ركوع پنجم ، دو سجده نماید و برخیزد. ركعت دوم را هم مثل ركعت اول به جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.همچنین مى تواند به جاى خواندن سوره تمام ، یك سوره را پنج قسمت كند و یك آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به ركوع برود و سر بردارد و بدون این كه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به ركوع برود؛ همین طور تا پیش از ركوع پنجم سوره را تمام نماید.

آداب نماز آیات عبارتند از: 1 - در نماز آیات مستحب است كه به جاى اذان و اقامه ، سه مرتبه به قصد امید ثواب ، بگوید: ((الصلاة )) 2 - مستحب است كه نمازگزار بعد از ركوع پنجم و دهم بگوید: ((سمع اللّه لمن حمده )) 3 - مستحب است نمازگزار پیش از هر ركوع و بعد از آن تكبیر بگوید؛ ولى بعد از ركوع پنجم و دهم ، گفتن تكبیر مستحب نیست. 4 - مستحب است كه انسان پیش از ركوع دوم ، چهارم ، ششم ، هشتم و دهم ، قنوت بخواند و اگر فقط یك قنوت ، پیش از ركوع دهم بخواند كافى است . 5 - مستحب است كه حمد و سوره نماز آیات به (بلند) خوانده شود.. 6 - در نماز آیات مخصوصا براى كسوف خورشید مستحب است كه انسان نمازش را طول بدهد.7 - مستحب است كه در نماز آیات خصوصا در كسوف خورشید، سوره هاى طولانى مانند یس ، روم و كهف و امثال آن خوانده شود. 8 - مستحب است كه نمازگزار بعد از نماز آیات تا باز شدن قرص ، در محل نماز بنشیند و مشغول دعا و ذكر شود. 9 - اگر تا باز شدن قرص وقت است مستحب است كه نماز را دوباره خواند. 10 - مستحب است كه نماز آیات به جماعت خوانده شود. 11 - براى قضاى نماز آیات ، مستحب است كه نمازگزار غسل كند..

نماز میت

خواندن نماز میت بر هر مسلمانی (و هر کسی که در حکم مسلمان است) در صورتی که شش سال او تمام شده باشد، واجب است. نماز میت را باید پس از غسل کردن میت و حنوط و کفن کردن او خواند و اگر نماز میت پیش از اینها یا در بین اینها خوانده شود کفایت نمی‌کند. برای کسی که می‌خواهد نماز میت بخواند، لازم نیست شرایط لازم در نماز مانند طهارت بدن و لباس و غیره را دارا باشد یعنی کسی که می‌خواهد نماز میت بخواند، لازم نیست با وضو یا غسل یا تیمم باشد و بدن و لباسش پاک باشد و اگر لباس او غصبی هم باشد اشکال ندارد. اگر چه بهتر آن است که تمام چیزهایی را که در نمازهای دیگر لازم است رعایت کند.

آنچه در نماز میت واجب است، عبارتند از:

1-  قیام: یعنی کسی که نماز میت می‌خواند باید ایستاده نماز را به جا بیاورد مگر آنکه قادر به قیام نباشد.2-    نیت و قصد قربت: یعنی در موقع نیت میت را معین نماید و نماز را به قصد قربت بخواند.3-  استقبال قبله: کسی که بر میت نماز می‌خواند، باید رو به قبله باشد و واجب است میت را مقابل او به پشت بخوابانند به طوری که سر میت به طرف راست نمازگزار و پای او به طرف چپ نمازگزار باشد؛4-  تکبیرات پنج‌گانه: و این که این تکبیرات و دعاهای پشت ‌سر آنها را به طوری به دنبال هم بخواند که نماز از صورت نماز خارج نشود و موالات آن حفظ گردد. از میان واجبات ذکر شده، نیت و قیام برای فرد قادر و تکبیرات رکن نماز میت هستند و بقیه واجب‌ها غیر رکن هستند. نماز میت پنج تکبیر دارد؛ به این صورت که لازم است نمازگزار پس از تکبیر اول شهادتین بگوید و پس از تکبیر دوم صلوات بر محمد و آل وی بفرستد و پس از تکبیر سوم برای مؤمنین و مؤمنات دعا کند و بعد از تکبیر چهارم برای میت دعا نماید و به دنبال آن تکبیر پنجم را بگوید و به این ترتیب نماز میت اقامه می‌شود. البته نمازگزار هر چه قدر در دعاهای نماز جهد بیشتری داشته باشد، و دعا بیشتر نماید و نمازش را با تفصیل بیشتری به جای آورد فضیلت افزون‌تری خواهد داشت. با توجه به آنچه گفته شد، اگر نماز گزار پنج تکبیر به ترتیب زیر بگوید کافی است:

ابتدا نیت کند و تکبیر اول را بگوید و پس از آن بگوید:

«اشهد ان لا اله الا الله وأن محمداً رسول الله»؛ بعد تکبیر دوم را بگوید و پس از آن بگوید: «اللهم صل علی محمد وآل محمد»؛ بعد تکبیر سوم را گفته و پس از آن بگوید: «اللهم اغفرللمؤمنین والمؤمنات»؛ بعدتکبیر چهارم را گفته و پس از آن بگوید: «اللهم اغفر لهذا المیت» و اگر میت زن باشد، بگوید: «اللهم اغفر لهذه المیت»؛ و به دنبال آن تکبیر پنجم را بگوید. نظر فقها بر این است که هرگاه پس از دفن میت، علم حاصل شود که نماز میت خوانده شده اشتباه بوده است، چنانچه مدتی که موجب متلاشی شدن جسد می‌شود، نگذشته باشد، نبش قبر شده و نماز اعاده می‌گردد و الا بدون نبش قبر نماز بر میت خوانده می‌شود.نکته دیگر در اقامه نماز میت این است که نماز میت را می‌توان به صورت افرادی یا جماعت خواند و دیگر این که برای چند میت می‌توان به صورت مجموع یک نماز میت اقامه کرد که طبیعی است در این صورت مرجع ضمایر و نیت اقامه نماز را باید به مجموع میت‌ها در نظر بگیرند

نماز طواف واجب خانه كعبه

یكى از اعمال عمره و حج ، طواف است ، یعنى هفت دور گشتن به دور خانه خدا با شرایطى كه در مناسك حج آمده است ، بعد از تمام شدن طواف باید فورا ( بین آن دو فاصله نشود و تأخیر در حدّ متعارف مانعى ندارد)  دو ركعت نماز   به نیت نماز طواف مثل نماز صبح در كنار مقام ابراهیم بخوانند و نباید بین نماز وطواف فاصله بیفتد یا در جاى دیگرى غیر از مقام ابراهیم خوانده شود. بلند یا آهسته خواندن نماز طواف، جائز است و در آن خواندن هر سوره اى نیز جائز است هر چند مستحب است در ركعت اول بعد از حمد، سوره توحید و در ركعت دوم «قل یا أیّها الكافرون» خوانده شود .در نماز طواف و نیز سایر نمازها ی مربوطه ، جلوتر بودن یا برابر ایستادن زن و مرد در نماز، به صحت نماز ضرر نمى زند.

شك در نماز طواف و خواندن آن

اگر كسى در اثناى سعى یا بعد از آن شك كرد كه آیا نماز طواف را خوانده یا نه، به شكش اعتنا نكند.

اگر كسى قبل از شروع در سعى شك كرد كه آیا نماز طواف را بجا آورده یا نه، باید آن را بجا آورد.

اگر كسى بعد از تمام شدن نماز، شك كند كه آیا آن را درست خوانده یا نه، به شكّش اعتنا نكند.

نماز قضاى پدر ومادر

 پس از مرگ پدر یا مادر بر پسر بزرگتر او واجب است نماز و روزه هایى را كه پدر یا مادر به خاطر عذرى بجا نیاورده باشد، آن نماز و روزه ها را قضا كند.اگر پسر بزرگتر نمى داند كه از پدر یا مادرش نماز و روزه اى قضا شده یا نه، چیزى بر او واجب نیست و تفحّص و جستجو نیز لازم نمى باشد.بر پسر بزرگتر واجب است نمازها و روزه هایى كه والدین بر اثر عذر شرعى ترك كرده و موفّق بر قضاى آن نشده اند را بجا آورد، و نسبت به غیر آن وظیفه اى ندارد. مگر اینكه وصیّتى كرده باشند كه مطابق آن باید عمل كرد. هر چند در صورت امكان شایسته است فرزندان نسبت به آنچه بر آنها واجب نیست نیز اقدام كنند.قضاى نماز و روزه پدر كه بر پسر بزرگ واجب است، با فوت وى پس از فوت پدرش، بر پسر و یا برادر او واجب نمى‏شود.

منبع مطلب www.parsnaz.com



برچسب‌ها:
[ جمعه 23 ارديبهشت 1397برچسب:Www,parsnaz,com, ] [ 10:41 ] [ سید هادی بهادری ]
[ ]

نماز یک مسیحی!!

 

تجربه خواندنی اولین نماز یک تازه مسلمان

 

انگار صدای آنها را می شنیدم که می گویند: بیچاره جف! عرب ها در سانفرانسیسکو عقلش را ازش گرفته اند!شروع کردم به دعانفس عمیقی کشیدم و خودم را مجبور کردم که پایین بروم. الان روی دو زانوی خود نشسته بودم... مردد ماندم و بعد پیشانیم را بر روی سجاده فشار دادم.

ّبه گزارش پارسینه، داستان زیر داستان اولین نماز دکتر جفری لانگ استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس است.

وی که در خانواده ای پروتستان در آمریکا به دنیا آمده در ۱۸ سالگی بی خدا   می شود. وی از طریق یکی از دانشجوهای مسلمانش نسخه ای ترجمه شده از قرآن هدیه گرفت و ظرف سه سال همه ی آن را مطالعه کرد و در پایان تصمیم گرفت اسلام بیاورد.

برگرفته از کتاب "Even Angels Ask ” (حتی فرشتگان نیز می پرسند) اثر دکتر جفری لانگ. برگردان از ترجمه ی عربی این قسمت از کتاب توسط دکتر عثمان قدری مکانسی :

روزی که مسلمان شدم امام مسجد کتابچه ای درباره ی چگونگی ادای نماز به من داد.

ولی چیزی که برایم عجیب بود، نگرانی دانشجوهای مسلمانی بود که همراه من بودند. همه به شدت اصرار می کردند که: راحت باش! به خودت فشار نیار! بهتره فعلا آرام آرام پیش بری…

پیش خودم گفتم: آیا نماز اینقدر سخت است؟ 

ولی من نصیحت دانشجوها را فراموش کردم و تصمیم گرفتم نمازهای پنجگانه را به زودی شروع کنم.

آن شب مدت زیادی را در اتاق خودم بر روی صندلی نشسته بودم و زیر نور کم اتاق حرکت های نماز را با خودم مرور می کردم و توی ذهنم تکرار می کردم. همینطور آیات قرآنی که باید می خواندم و همچنین دعاها و اذکار واجب نماز را…

از آنجایی که چیزهایی که باید می خواندم به عربی بود، باید آنها را به عربی حفظ می کردم و معنی اش را هم به انگلیسی فرا می گرفتم.

آن کتابچه را ساعت ها مطالعه کردم، تا آنکه احساس کردم آمادگی خواندن اولین نمازم را دارم.

 نزدیک نیمه ی شب بود. برای همین تصمیم گرفتم نماز عشاء را بخوانم…

در دستشویی آن کتابچه را روبروی خودم گذاشتم و صفحه ی چگونگی وضو را باز کردم.

دستورات داخل آن را قدم به قدم و با دقت انجام دادم. مانند آشپزی که برای اولین بار دستور پخت یک غذا را انجام می دهد! 

وقتی وضو را انجام دادم شیر آب را بستم و به اتاق برگشتم در حالی که آب از سر و وصورت و دست و پاهام می چکید. چون در آن کتابچه نوشته بود بهتر است آدم آب وضو را خشک نکند۱…

وسط اتاق به سمتی که به گمانم قبله بود ایستادم. نگاهی به پشت سرم انداختم که مطمئن شوم در خانه را بسته ام! بعد دوباره به قبله رو کردم. درست ایستادم و نفس عمیقی کشیدم. بعد دستم را در حالی که باز بود به طرف گوش هایم بالا بردم و با صدایی پایین "الله اکبر" گفتم.

امیدوار بودم کسی صدایم را نشنیده باشد! چون هنوز کمی احساس انفعال می کردم، یعنی هنوز نتوانسته بودم بر این نگرانی که ممکن است کسی من را زیر نظر دارد غلبه کنم.

ناگهان یادم آمد که پرده ها را نکشیده ام و از خودم پرسیدم: اگر کسی از همسایه ها من را در این حالت ببیند چه فکر خواهد کرد!؟

نماز را ترک کردم و به طرف پنجره رفتم و نگاهی به بیرون انداختم تا مطمئن شوم کسی آنجا نیست. وقتی دیدم کسی بیرون نیست احساس آرامش کردم. پرده ها را کشیدم و دوباره به وسط اتاق برگشتم…

یک بار دیگر رو به سوی قبله کردم و درست ایستادم و دستم را تا بناگوش بالا بردم و به آرامی گفتم : الله اکبر.

با صدای خیلی پایینی که شاید شنیده هم نمی شد به آرامی سوره ی فاتحه را به سختی و با لکنت خواندم و پس از آن سوره ی کوتاهی را به عربی خواندم ولی فکر نمی کنم هیچ شخص عربی اگر آن شب تلاوت من را می شنوید متوجه می شد چه می گویم!!

پس از آن باز با صدایی پایین تکبیر گفتم و به رکوع رفتم بطوری که پشتم عمود بر ساق پایم شد و دست هایم را بر روی زانویم گذاشتم.

… احساس خجالت کردم چون تا آن روز برای کسی خم نشده بودم. برای همین خوشحال بودم که تنها هستم.

در همین حال که در رکوع بودم عبارت سبحان ربی العظیم را بارها تکرار کردم. پس از آن ایستادم و گفتم : سمع الله لمن حمده، ربنا ولک الحمد:

حس کردم قلبم به شدت می تپد و وقتی بار دیگر با خضوع تکبیر گفتم دوباره احساس استرس بهم دست داد چون وقت سجده رسیده بود.

در حالی که داشتم به محل سجده نگاه می کردم، سر جایم خشکم زد… جایی که باید با دست و پیشانیم فرو می آمدم. ولی نتوانستم این کار را بکنم! نتوانستم به سوی زمین پایین بیایم. نتوانستم خودم را با گذاشتن بینی ام بر روی زمین کوچک کنم…   به مانند بنده ای که در برابر سرورش کوچک می شود…

احساس کردم پاهایم بسته شده اند و نمی توانند خم شوند.

بسیار زیاد احساس خواری و ذلت بهم دست داد و خنده ها و قهقهه های دوستان و آشناهایم را تصور کردم که دارند من را در حالتی که در برابر آنها تبدیل به یک احمق شده ام، نگاه می کنند. تصور کردم تا چه اندازه باعث برانگیختن دلسوزی و تمسخر آنها خواهم شد.

انگار صدای آنها را می شنیدم که می گویند: بیچاره جف! عرب ها در سانفرانسیسکو عقلش را ازش گرفته اند!

شروع کردم به دعا: خواهش می کنم، خواهش می کنم کمکم کن…

نفس عمیقی کشیدم و خودم را مجبور کردم که پایین بروم. الان روی دو زانوی خود نشسته بودم… سپس چند لحظه متردد ماندم و بعد پیشانیم را بر روی سجاده فشار دادم… ذهنم را از همه ی افکار خالی کردم و گفتم  سبحان ربی الأعلی :…الله اکبر این را گفتم و از سجده بلند شدم و نشستم. ذهن خود را همچنان خالی نگه داشتم و اجازه ندادم هیچ چیز حواسم را پرت کند.

الله اکبر

… و دوباره پیشانی ام را بر زمین گذاشتم. در حالی که نفس هایم به زمین برخورد می کرد جمله ی سبحان ربی الأعلی را خودبخود تکرار می کردم. مصمم بود که این کار را به هر قیمتی که شده انجام بدهم.

الله اکبر

… برای رکعت دوم ایستادم. به خودم گفتم: هنوز سه مرحله مانده. برای آن قسمت نمازم که باقی مانده بود با عواطف و احساسات و غرورم جنگیدم. اما هر مرحله آسان تر از مرحله ی قبل به نظر می رسید تا اینکه در آخرین سجده در آرامش تقریبا کاملی به سر می بردم.

سپس در آخرین نشستنم، تشهد را خواندم و در پایان به سمت راست و چپ سلام دادم.در حالی که در اوج بی حسی قرار داشتم همچنان در حالت نشسته بر روی زمین باقی ماندم و به نبردی که طی کردم فکر کردم… خجالت کشیدم که چرا برای انجام یک نماز تا پایان آن اینقدر با خودم جنگیدم.

در حالی که سرم را شرم آگین پایین انداخته بودم به خداوند گفتم: حماقت و تکبرم را ببخش، آخر می دانی من از جایی دور آمدم  … هنو راهی طولانی مانده که باید طی کنم.

و در آن لحظه احساسی پیدا کردم که قبلا تجربه نکرده بودم و برای همین وصف آن با کلمات غیر ممکن است.

موجی من را در بر گرفت که هیچگونه نمی توانم وصفش کنم جز اینکه آن حس به « سرما » شبیه، بود و حس کردم که از نقطه ای داخل سینه ام بیرون می تابد.

چونان موجی بود عظیم که در آغاز باعث شد جا بخورم. حتی یادم هست که داشتم می لرزیدم، جز اینکه این حس چیزی بیشتر از یک احساس بدنی بود چون به طرز عجیبی در عواطف و احساسات من تاثیر گذاشت.

گو اینکه « رحمت » به شکلی تجسم یافت و مرا در بر گرفت و در درونم نفوذ کرد.سپس بدون اینکه سببش را بدانم گریه کردم. اشک ها بر صورتم جاری شد و صدای گریه ام به شدت بلند شد. هرچه گریه ام شدیدتر می شد حس می کردم که نیرویی خارق العاده از رحمت و لطف مرا در آغوش می گیرد.

این گریه نه برای احساس گناه نبود… گر چه این گریه نیز شایسته من بود… و نه برای احساس خاری و ذلت و یا خوشحالی… مثل این بود که سدی بزرگ در درونم شکسته و ذخیره ای عظیم از ترس و خشم را به بیرون می ریزد.

در حالی که این ها را می نویسم از خودم می پرسم که آیا مغفرت الهی تنها به معنای عفو از گناهان است و یا بلکه به همراه آن به معنای شفا و آرامش نیز هست.۳

مدتی همانگونه بر روی دو زانو و در حالی که بسوی زمین خم بودم وصورتم را بین دو دستم گرفته بودم، می گریستم.

وقتی در پایان، گریه ام تمام شد به نهایت خستگی رسیده بودم. آن تجربه به حدی غیر عادی بود که آن هنگام هرگز نتوانستم برایش تفسیری عقلانی بیابم. آن لحظه فکر کردم این تجربه عجیب تر از آن است که بتوانم برای کسی بازگو کنم.

اما مهمترین چیزی که آن لحظه فهمیدم این بود که من بیش از اندازه به خداوند و به نماز محتاجم.

 

قبل از اینکه از جایم بلند شوم این دعای پایانی را گفتم:

 

 

 

خدای من! اگر دوباره به خودم جرأت دادم که به تو کفر بورزم، قبل از آن مرا بکش! مرا از این زندگی راحت کن.. خیلی سخت است که با این همه عیب و نقص زندگی کنم، اما حتی یک روز هم نخواهم توانست با انکار تو زنده بمانم

منبع مطالب www.pardise-key-fa.blogfa.com



برچسب‌ها:
[ دو شنبه 26 فروردين 1397برچسب:نماز,مسیحی, ] [ 19:13 ] [ سید هادی بهادری ]
[ ]

نماز از کلام رهبری

سخن رهبر معظم انقلاب حضرت خامنه ای درباره نماز

 

مقام معظم رهبری، حضرت آیت ا... العظمی خامنه ای

 

نماز آرام بخش ترین معجون هستی است که روان آدمیان را مشحون از صلابت و رضا می کند.

نماز گواراترین شربت آسمانی است که هیچ مائده ای با آن برابری نمی کند.

نماز سبزینه ی نیاز است و آبرو که در آن ذره ای از خلش و خفت وجود ندارد.

و در یک کلام نماز تابش آفتاب جمال خدا بر کویر هیات انسانی است.

 

از خداوند متعال برایتان آرزوی سعادت و کمال می نمایم و عاجزانه از درگاهش می خواهیم که ما را از نمازگزاران حقیقی قرار دهد.



برچسب‌ها:
[ سه شنبه 24 فروردين 1397برچسب:سخن,رهبر, ] [ 18:57 ] [ سید هادی بهادری ]
[ ]

مبطلات وضو

مبطلات وضو

هفت چيز وضو را باطل مى‌‌كند:

1 ـ بول‌‌. و در حكم بول است رطوبتى كه انسان نداند بول است يا نه‌‌، اگر قبل از استبراء كردن از او خارج شود‌‌.

2 ـ غائط. 3 ـ باد معده و روده كه از مخرج غائط خارج مى‌‌شود‌‌، و يا از غير مخرج اگر اين عنوان بر آن صدق نمايد‌‌.

4 ـ خوابى كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود‌‌. ولى اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نمى‌‌شود‌‌؛ و همچنين است اگر گوش هم نشنود ولى نخوابيده باشد‌‌، مثل اين كه به ادامه فكر سابق مشغول باشد‌‌.

5 ـ چيزهايى كه عقل را از بين مى‌‌برد‌‌: مانند ديوانگى‌‌، مستى و بيهوشى‌‌.

6 ـ استحاضه زنان كه بعداً گفته مى‌‌شود‌‌.

7 ـ جنابت‌‌؛ و بنا بر احوط مس ميت‌‌. اگر غسل براى آن كافى نبوده و نياز به وضو نيز داشته باشد‌‌.



برچسب‌ها:
[ دو شنبه 19 بهمن 1394برچسب:, ] [ 18:59 ] [ سید هادی بهادری ]
[ ]

لباس نماز گزار

پوشاندن بدن در نماز

 

مسأله 865: مرد بايد در حال نماز، اگرچه كسى او را نبيند، عورتين خود را بپوشاند. و بهتر است از ناف تا زانو را نيز بپوشاند.

مسأله 867: هنگامى كه انسان، قضاى سجده فراموش شده و يا تشهّد فراموش شده را بجا مى آورد، بايد خود را مانند حال نماز بپوشاند. و همچنين بنابر احتياط مستحب در موقع سجده سهو نيز خود را بپوشاند.

مسأله 868: اگر در نماز عمداً عورتش را نپوشاند، نمازش باطل است، امّا اگر با تقصير از روى ندانستن مسأله باشد، بنابر احتياط نماز را دوباره بخواند.

مسأله 871: انسان مى تواند در نماز، خود را به علف و برگ درختان بپوشاند، ولى بنابر احتياط مستحب اگر چيز ديگرى داشته باشد، با آنها خود را نپوشاند.

مسأله 872: انسان در حال نماز، مى تواند خود را با گِل بپوشاند.

مسأله 873: اگر چيزى ندارد كه در نماز خود را با آن بپوشاند، چنانچه احتمال دهد كه پيدا مى كند، بنابر اقوى نماز را تأخير بيندازد و اگر چيزى پيدا نكرد، در آخر وقت، طبق وظيفه اش نماز بخواند.

 

شرايط لباس نمازگزار

 

سأله 875: لباس نمازگزار شش شرط دارد، اوّل: پاك باشد. دوم: مُباح باشد. سوم: از اجزاى مُردار نباشد. چهارم: از حيوان حرام گوشت نباشد. پنجم و ششم: اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابريشم خالص و طلاباف نباشد.

شرط اوّل

مسأله 876: لباس نمازگزار بايد پاك باشد و اگر كسى عمداً با بدن يا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است.

مسأله 878: اگر نداند بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده، نماز او صحيح است.

مسأله 879: اگر فراموش كند بدن يا لباسش نجس است و در بين نماز، يا بعد از آن يادش بيايد، بنابر احتياط بايد نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.

مسأله 884: اگر لباس را آب بكشد و يقين كند پاك شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك نشده، واجب نيست نماز را دوباره بخواند، اگرچه احوط، اعاده آن است.

مسأله 885: اگر خونى در بدن و يا لباس خود ببيند و يقين كند از خونهاى نجس نيست، مثلا يقين كند خون پشه است، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خونهايى بوده كه نمى تواند با آن نماز خواند، نماز او صحيح است.

شرط دوّم

مسأله 892: كسى كه مى داند پوشيدن لباس غصبى حرام است، ولى نمى داند نماز را باطل مى كند، اگر عمداً با لباس غصبى نماز بخواند، نمازش باطل است.

مسأله 895: اگر كسى براى حفظ جانش با لباس غصبى نماز بخواند و يا مثلا براى اينكه دزد لباس غصبى را نبرد با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است.

مسأله 896: اگر كسى با عين پولى كه خمس يا زكات آن را نداده لباس بخرد، نماز خواندن در آن لباس اشكال دارد.

شرط سوم

مسأله 898: هرگاه چيزى از مردار، مانند گوشت و پوست آن كه روح داشته همراه نمازگزار باشد، اگرچه لباس او نباشد، بنابر احتياط نمازش باطل است.

مسأله 899: اگر چيزى از مردار حلال گوشت، مانند مو و پشم كه روح ندارد، همراه نماز گزار باشد و يا با لباسى كه از آن تهيه شده نماز بخواند، نماز صحيح است.

شرط چهارم

مسأله 900: لباس نمازگزار بايد از اجزاى حيوان حرام گوشت نباشد و اگر مويى از آن همراه نمازگزار باشد، نماز او باطل است.

مسأله 901: اگر آب دهان، يا بينى و يا رطوبت ديگرى از حيوان حرام گوشت مانند گربه، بر بدن يا لباس نمازگزار باشد، چنانچه تَر باشد نماز با آن لباس باطل است و اگر خشك شده و عين آن برطرف شده باشد، نماز صحيح خواهد بود.

مسأله 902: اگر مو، عرق و آب دهان كسى، بر بدن يا لباس نمازگزار باشد اشكال ندارد. و همچنين است اگر مرواريد، موم و عسل همراه او باشد.

مسأله 903: اگر شك داشته باشد كه لباسى از مو، يا پشم يا كرك حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت و در كشورهاى اسلامى تهيّه شده باشد جايز است كه با آن نماز بخواند.

مسأله 904: صدف از حيوانات حرام گوشت است، ولى اگر انسان احتمال دهد كه تكمه صدفى و مانند آن، از حيوان باشد، جايز است با آن نماز بخواند.

مسأله 905: پوشيدن خز خالص در نماز اشكال ندارد، و همچنين است سنجاب.

مسأله 906: اگر با لباسى كه از اجزاء حيوان حرام گوشت بافته شده است نماز بخواند، بنابر احتياط واجب نماز او باطل است در صورتى كه جاهل مقصر نسبت به حكم يا موضوع بوده و همچنين است اگر نسياناً در لباس نجسى كه از حيوان حرام گوشت باشد نماز بخواند.

شرط پنجم

مسأله 907: پوشيدن لباس طلاباف براى مرد، حرام و نماز با آن باطل است، ولى براى زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد.شرط ششم

مسأله 910: لباس مرد نمازگزار، بايد ابريشم خالص نباشد و در غير نماز نيز پوشيدن آن براى مرد حرام است، امّا عرقچين، بند شلوار و مانند آن، از چيزهايى كه نماز در آن به تنهايى تمام نمى شود، خلاف احتياط است.

مسأله 911: اگر آستر تمام لباس، يا آستر مقدارى از آن، ابريشم خالص باشد، پوشيدن آن براى مرد حرام و نماز با آن باطل است.

مسأله 912: لباسى را كه نمى داند از ابريشم خالص است يا چيز ديگر، اگر در نماز بپوشد اشكال ندارد.

مسأله 913: دستمال ابريشمى و مانند آن، اگر در جيب مرد باشد اشكال ندارد و نماز را باطل نمى كند.

مسأله 914: پوشيدن لباس ابريشمى براى زن، در نماز و غير نماز اشكال ندارد.

مسأله 915: پوشيدن لباس غصبى، ابريشمى خالص، طلا باف و لباسى كه از مردار تهيّه شده، در حال ناچارى اشكال ندارد و مى تواند با اين لباسها نماز بخواند، ولى اگر ناچار نيست لباس بپوشد، بايد به دستورى كه در « مسأله 874 » براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.

 

چند مسأله

مسأله 918: پوشيدن لباسى كه پارچه، يا رنگ و يا دوخت آن، براى كسى كه مى خواهد آن را بپوشد معمول نيست، مانند اينكه اهل علم، لباس نظامى بپوشد، احتياط واجب ترك آن است، ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد.

مسأله 919: بنابر احتياط، مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه به طور دائم نپوشد ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد و اگر موقت لباس ديگرى را بپوشند اشكال ندارد.

مسأله 920: كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند، اگر برهنه باشد و لحاف او نجس، يا ابريشم خالص و يا از اجزاى حيوان حرام گوشت باشد، بايد در نماز، اگر پوشيدن صدق نمايد، خود را با آن نپوشاند.

 

 

مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد

 

مسأله 921: در سه صورت كه تفصيل آن بيان خواهد شد، اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحيح است، اوّل: بر اثر زخم يا جراحت و يا دملى كه در بدن اوست، لباس يا بدنش به خون آلوده شده باشد. دوم: بدن يا لباس او، به مقدار كمتر از درهم به خون آلوده باشد - و مقدار درهم بنابراحتياط واجب مقدار بند انگشت سبابه است - سوم: ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.

 

مستحبّات لباس نمازگزار

 

مسأله 939: چند چيز در لباس نمازگزار، مستحب است، از جمله: بستن عمامه با تحت الحنك، پوشيدن عبا، لباس سفيد و پاكيزه ترين لباسها، استعمال بوى خوش و انگشتر عقيق در دست نمودن. 



برچسب‌ها:
[ دو شنبه 19 بهمن 1394برچسب:, ] [ 15:12 ] [ سید هادی بهادری ]
[ ]

مبطلات نماز

مسأله 1212: دوازده چيز نماز را باطل مى كند، آنها را « مُبطلات » مى گويند: 1 - از بين رفتن يكى از شرطهاى نماز. 2 - باطل شدن وضو يا غسل. 3 - گذاشتن دستها روى هم مانند ديگران. 4 - آمين گفتن بعد از حمد. 5 - پشت به قبله كردن. 6 - سخن گفتن. 7 - خنديدن. 8 - گريه كردن بر امور دنيا. 9 - به هم خوردن صورت نماز. 10 - خوردن و آشاميدن. 11 - بعضى شكيّات. 12 - كم و زياد شدن ركن يا غير ركن. و تفصيل آن در مسائل بعدى بيان مى شود.مسأله 1213: اوّل از مبطلات نماز: در بين نماز، يكى از شرطهاى آن از بين برود، مثلا در بين نماز بفهمد مكانش غصبى است.مسأله 1214: دوم از مبطلات نماز: در بين نماز، عمداً يا سهواً و يا از روى ناچارى، چيزى كه وضو يا غسل را باطل مى كند پيش آيد، مثلا بول از او خارج شود.مسأله 1215: كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غايط خوددارى كند، اگر در بين نماز، بول يا غايط از او خارج شود، چنانچه به دستورى كه در احكام وضو « مسأله 349 - 355 » گفته شد رفتار نمايد نمازش باطل نمى شود و نيز اگر در بين نماز، از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتى كه به دستور استحاضه رفتار كرده باشد، نمازش صحيح است.مسأله 1216: كسى كه بى اختيار خوابش برده، اگر نداند در بين نماز خوابش برده يا بعد از آن، بنابر احتياط مستحب بعد از وقت و بنابر احتياط واجب در وقت، نماز را دوباره بخواند.مسأله 1217: اگر بداند به اختيار خودش خوابيده و شك كند بعد از نماز بوده يا در بين نماز، نمازش صحيح است.مسأله 1218: اگر در حال سجده، از خواب بيدار شود و شك كند در سجده آخر نماز است، يا در سجده شكر، بنابر احتياط مستحب بعد از وقت و بنابر احتياط واجب در وقت، نماز را دوباره بخواند.مسأله 1219: سوم از مبطلات نماز: مانند بعضى از كسانى كه شيعه نيستند، دستها را روى هم بگذارد.مسأله 1220: هرگاه براى ادب دستها را روى هم بگذارد، اگرچه مانند آنها نباشد، بايد نماز را دوباره بخواند ولى اگر از روى فراموشى يا ناچارى و يا براى كار ديگرى مانند خاراندن دست، دستها را روى هم بگذارد، اشكال ندارد.مسأله 1221: چهارم از مبطلات نماز: بعد از خواندن سوره حمد « آمين » بگويد، ولى اگر اشتباهاً يا از روى تقيّه بگويد، نمازش باطل نمى شود.مسأله 1222: پنجم از مبطلات نماز: عمداً يا از روى فراموشى يا نادانى، پشت به قبله كند، يا به طرف راست و يا چپ قبله برگردد، بلكه اگر عمداً مقدارى برگردد كه نگويند رو به قبله است، اگرچه به طرف راست يا چپ نرسد، نمازش باطل است.مسأله 1223: اگر عمداً يا سهواً سر را مقدارى بگرداند كه بتواند پشت سرش را ببيند، نمازش باطل است ولى اگر سر را كمى بگرداند، عمداً باشد يا اشتباهاً، نمازش باطل نمى شود.مسأله 1224: ششم از مبطلات نماز: عمداً كلمه اى بگويد كه دو حرف يا بيشتر باشد، اگرچه معنى نداشته باشد، ولى اگر سهواً بگويد، نمازش باطل نمى شود.مسأله 1226: سرفه كردن، آروغ زدن و آه كشيدن در نماز اشكال ندارد، ولى گفتن « آخ » و « آه » و مانند آن، كه داراى دو حرف است، اگر عمدى باشد، نماز را باطل مى كند.مسأله 1227: اگر كلمه اى را به قصد ذكر بگويد، مثلا به قصد ذكر بگويد: « اَللّهُ أَكْبَرُ » و در موقع گفتن آن، صدا را بلند كند كه چيزى را به ديگرى بفهماند، اشكال ندارد ولى چنانچه به قصد اينكه چيزى به كسى بفهماند « اَللّهُ أَكْبَر » را مثلا بگويد و قصد ذكر نداشته باشد نمازش باطل مى شود.مسأله 1228: خواندن قرآن در نماز، غير از چهار سوره اى كه سجده واجب دارد و در « مسأله 1175 » گفته شد و همچنين ذكر خدا گفتن و نيز دعا كردن در نماز اشكال ندارد، ولى بنابر احتياط مستحب به غير عربى دعا نكند.مسأله 1229: اگر چيزى از حمد، سوره و ذكرهاى نماز را، از روى احتياط چند مرتبه بگويد، اشكال ندارد و همچنين است اگر عمداً بگويد و به قصد جزئيّت نباشد، ولى اگر از روى وسواس، چند مرتبه بگويد، بنابر احتياط نمازش باطل مى شود.مسأله 1231: انسان بايد جواب سلام را، در نماز يا در غير نماز، فوراً بگويد و اگر عمداً يا از روى فراموشى جواب سلام را به قدرى طول دهد كه اگر جواب بگويد، جواب آن سلام حساب نشود، چنانچه در نماز باشد نبايد جواب بدهد و اگر در نماز نباشد، جواب دادن واجب نيست.مسأله 1232: بايد جواب سلام را طورى بگويد كه سلام كننده بشنود، ولى اگر سلام كننده كَر باشد، چنانچه انسان به طور معمول جواب او را بدهد، كافى است.مسأله 1233: واجب نيست نمازگزار جواب سلام را، به قصد دعا بگويد، به اين معنا كه از خدا، براى كسى كه سلام كرده سلامتى بخواهد، بلكه به قصد ردّ تحيّت نيز جايز است.مسأله 1234: اگر زن يا مرد نامحرم و يا بچّه مميّز، يعنى بچّه اى كه خوب و بد را مى فهمد، به نمازگزار سلام كند نمازگزار احتياطاً، بلكه واجب است جواب او را به عنوان ردّ تحيّت بدهد.مسأله 1235: اگر نمازگزار، جواب سلام را ندهد گناه كرده ولى نمازش صحيح است.مسأله 1236: اگر كسى به نمازگزار غلط سلام كند، اگر عرفاً سلام حساب شود مثل اينكه حركات آن را اشتباه كند واجب است جواب او را بدهد و اگر عرفاً سلام حساب نشود، جواب او واجب نيست بلكه در نماز جايز هم نيست.مسأله 1237: جواب سلام كسى كه از روى مسخره يا شوخى، سلام مى كند واجب نيست و در نماز جايز نيست.مسأله 1238: اگر كسى به عدّه اى سلام كند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است، ولى اگر يكى از آنان جواب دهد كافى است.مسأله 1239: اگر كسى به عدّه اى سلام كند و ديگرى جواب سلام دهد و يا كسى كه سلام كننده قصد سلام دادن به او را نداشته جواب دهد، جواب سلام او بر آن عدّه واجب است.مسأله 1241: سلام كردن مستحب است و بسيار سفارش شده كه سواره، به پياده و ايستاده به نشسته و كوچك تر به بزرگتر سلام كند، امّا جواب سلام واجب مى باشد.مسأله 1242: اگر دو نفر با هم به يكديگر سلام كنند، بنابر احتياط هر يك جواب سلام ديگرى را بدهد.مسأله 1243: در غير نماز، مستحب است، جواب سلام را بهتر از سلام بگويد، مثلا اگر كسى گفت: « سلامٌ عليكمْ » در جواب بگويد: « سلامٌ عليكمْ وَ رحمة اللّه ».مسأله 1244: هفتم از مبطلات نماز: خنده با صداست، عمدى باشد يا اضطرارى، امّا چنانچه سهواً با صدا بخندند، نماز اشكال ندارد، مگر آنكه از صورت نماز خارج شود و همچنين لبخند، نماز را باطل نمى كند.مسأله 1245: اگر براى جلوگيرى از صداى خنده كمى حالتش تغيير كند، مثلا رنگش سرخ شود، بنابر احتياط مستحب بايد نمازش را دوباره بخواند، مگر از صورت نماز خارج شود كه در اين صورت واجب است نماز را دوباره بخواند.مسأله 1248: اگر در بين نماز، مقدارى ساكت بماند كه نگويند نماز مى خواند، نمازش باطل مى شود.مسأله 1249: اگر در بين نماز، كارى انجام دهد يا مدّتى ساكت شود و شك كند كه نماز به هم خورده يا نه، نمازش صحيح است.مسأله 1250: دهم از مُبطلات نماز: خوردن و آشاميدن است، اگر در نماز طورى بخورد يا بياشامد كه نگويند نماز مى خواند، عمداً باشد يا از روى فراموشى، نمازش باطل مى شود.مسأله 1251: كسى كه مى خواهد روزه بگيرد، اگر پيش از اذان صبح، مشغول به خواندن نماز « وتر » باشد و تشنه شود، چنانچه بترسد اگر نماز را تمام كند صبح شود، در صورتى كه آب نزديك او، در دو سه قدمى باشد، مى تواند در بين نماز وتر آب بياشامد، امّا بايد كارى كه نماز را باطل مى كند، مانند روگرداندن از قبله، انجام ندهد.مسأله 1252: اگر در بين نماز، غذايى كه در دهان يا لاى دندانها مانده فرو ببرد، نمازش باطل نمى شود و همچنين اگر قند، شكر و مانند آن در دهانش مانده باشد و در حال نماز، كم كم آب شود و فرو رود، اشكال ندارد.مسأله 1253: يازدهم از مبطلات نماز: شك در عدد ركعتهاى نماز دو ركعتى، سه ركعتى و در دو ركعت اوّلِ نمازهاى چهار ركعتى است.مسأله 1254: دوازدهم از مُبطلات نماز: ركن نماز را عمداً يا سهواً، كم يا زياد كند. و يا چيزى كه ركن نيست، عمداً كم يا زياد نمايد.مسأله 1255: اگر بعد از نماز، شك كند در بين نماز كارى كه نماز را باطل مى كند، انجام داده يا نه، نمازش صحيح است



برچسب‌ها:
[ دو شنبه 19 بهمن 1394برچسب:, ] [ 14:58 ] [ سید هادی بهادری ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد